!Fish
سلام به عزیز دل مامان
چطوری مامانی؟ خوبی؟
دیروز مامانیم با آقا امید (شوهر خاله ام) ماهی فرستاده ... الهی مامانم ...
همش میگه کسی اونجا پیشت نیست (البته خاله الهام هست ولی مثل اینکه کسی حسابش نمیکنه )
هر وقت کسی میاد حتما باید یه غذا درست کنه بفرسته
آدم هر چقدر هم ادعای مستقل بودن و این جور حرف ها رو داشته باشه ، همینکه خونوادش پیشش نباش
متوجه میشه دوری و غربت یعنی چی
در هر صورت کار امروزم کمتر شد و ناهار ماهی داریم .. البته خودم پای کامپیوتر کلی کار دارم
باید لیست بیمه های بابایی رو آماده کنم بزنم رو سی دی
اشتهام نسبت به اغلب غذاها برگشته ، البته هنوزم وقتی گوشت می خورم ، میگم مزه گاو میده ، باباییت هم این مدلی میشه
میبینی با مامانی چه کردی ، ولی اشکالی نداره عزیزم .. بخاطر تو تحمل میکنم
دیروز داشتیم با باباییت در مورد کارم صحبت می کردیم ، بابای میگفت که من چطور تونستم بعد اینهمه مدت کارم رو ول کنم ، باید ادامه می دادم
الان که خوب فکر می کنم می بینم کار خوبی کردم ، به خاطر اینکه بتونم خوب به تو برسم ، تو خونه باشم بهتره ، وضعیت همکارام که بچه داشتن رو که یادم میاد می بینم کار خیلی خوبی کردم.
راستی من آهنگ های لارا فابین رو خیلی دوست دارم ، اینم یکی از آهنگهاش که خیلی خیلی دوستش دارم گذاشتم برای وبلاگ
تا بعد عزیزم